به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ مصطفی لعل شاطری، در کتاب نخستین رویاروییهای هنر عصر ناصری با هنر غرب (موسیقی، نمایش، نقاشی) به بررسی و توصیف چگونگی و نحوه نفوذ هنر غرب در هنر عصر ناصری پرداخته است. بر این اساس، پرسشهای اصلی این اثر عبارت است از اینکه زمینههای مهم تاثیرپذیری از فرهنگ غرب در عصر قاجار و بهویژه دوران حکومت ناصرالدینشاه، چه بود؟ و نیز، نحوه نفوذ غرب در رایجترین هنرهای این دوره -همچون موسیقی، نمایش و نقاشی- تا چه اندازه و به چه شیوه و تأثیرگذاری آن بر جامعه و هنرمندان چه مقدار بود و چه تأثیراتی را به همراه داشت؟
یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که عواملی همچون حضور میسیونرها، اعزام محصلان به غرب، تأسیس دارالفنون و سفرهای ناصرالدینشاه به فرنگ از زمینههای مهم تأثیرگذار بر حوزه هنری عصر ناصری بود. همچنین، در پی استقبال ناصرالدینشاه، که مهمترین رکن جامعه محسوب میشد و از سویی حضور معلمان و محصلان بازگشته از اروپا در عرصه آموزشهای هنری تا حد چشمگیری هنر غرب در ایران منتشر و رایج شد و متعاقباً هنرمندان از سویی برای به دست آوردن رضایت شاه و درباریان و از سوی دیگر به دلیل خودباختگی نسبی، به این جریان شتابی بیش از پیش بخشیدند. از این رو، سبکهای سنتی ایران رو به فراموشی و اضمحلال نهاد و سبکهای غرب به عنصری غالب مبدل شد.
این پژوهشگر حوزه تاریخ هنر ایران در مقدمه کتاب اشاره دارد، با وجود اینکه گزارشهای تاریخی در این دوره مبنای اصلی اثر حاضر را تشکیل میدهند، در منابع و نیز در آثار محققان و پژوهشگران معاصر به صورت موضوعی مستقل به این مسئله اشاره نشده است. هرچند منابع تاریخی عصر ناصری درباره تأثیر غرب بر هنر این دوره به شکل مختصر و پراکنده اشارههایی داشتهاند، از دلایل تأثیرگذار در این باره و همچنین چگونگی، آثار و پیامدهای این جریان سخنی به میان نیاوردهاند. در تحقیقات معاصر نیز، اثر مستقلی که موضوع آن بررسی نفوذ هنر غرب در هنر عصر ناصری باشد وجود ندارد و در بهترین حالت، فقط به ذکر مختصری از هنرهای رایج و هنرمندان این دوره به صورت کلی و عمومی پرداخته شده است.
چنانکه در این زمینه، میتوان به سرگذشت موسیقی ایران اثر روحالله خالقی، تاریخ موسیقی ایران اثر حسن مشحون و تاریخ موسیقی نظامی ایران تألیف حسینعلی ملاح اشاره داشت که تا حدودی صرفا به روند موسیقی در عصر ناصری اشاره داشتهاند، اما به زمینهها و چگونگی ورود هنر غرب به این حوزه نپرداختهاند؛ فقط ملاح اشارههایی گذرا را بیان میکند. بیشک، تنها اثری که در حوزه نمایش عصر ناصری به سیر تحول این هنر اشارههایی نسبتا مفید داشته ادبیات نمایشی در ایران، اثر جمشید ملکپور، است. این پژوهش نیز فقط به سیر ادبیات نمایشی توجه کرده و تأثیرپذیری هنر ایرانیان و تأثیر آن بر جامعه هنری این دوره را چندان در اولویت قرار نداده و بیشتر تلاش خود را صرف بیان اصول و قواعد هنر نمایشنامهنویسی این دوره کرده است. در حوزه نقاشی، تألیف رویین پاکباز یگانه اثری است که به توصیف میزان تأثیر این هنر و متقابلاً هنرمندان این عصر از غرب پرداخته است؛ چنانکه این اثر با عنوان نقاشی ایران از دیرباز تا امروز پژوهشی مستند در این باره محسوب میشود. اما پاکباز گاه با آوردن گزارشهایی بدون ذکر منابع تاریخی، کار خود را با نقصان نسبی مواجه کرده است.
نخستین رویاروییهای هنر عصر ناصری با هنر غرب، از یک مقدمه و پنج فصل مجزا تشکیل شده است. در فصل اول، روابط فرهنگی- هنری ایران با کشورهای اروپایی، از مغولان تا ابتدای عصر قاجار، بررسی شده است. مطالب این فصل، که مقدمهای برای ورود به بحث اصلی است، میزان روابط فرهنگی- هنری دوران حکومت مغولان، آققویونلوها، صفویه، افشاریه و زندیه را با غرب به صورت مجمل بیان میکند. در فصل دوم، زمینههای مؤثر در روند نفوذ غرب در ایران دوره قاجار، و بهویژه عصر ناصری، ذکر شده است، زیرا این عوامل بیشک مهمترین علل رواج سبکهای غربی محسوب میشوند که شامل حضور مبلغان مذهبی، اعزام محصلان به اروپا، تأسیس دارالفنون و سفرهای ناصرالدینشاه به فرنگ است.
در این فصل، کوشیده شده به شکل مستقل و مجزا به میزان تأثیر این عوامل با دیدی علمی و به دور از جانبداریهای رایج پرداخته شود. فصل سوم به بیان جایگاه موسیقی در دربار ناصرالدینشاه و تأثیر غرب بر آن اختصاص یافته است. در پی سفرهای ناصرالدینشاه به غرب و از سویی جذب معلمان اروپایی و آغاز به کار آنان در دارالفنون، نخستین گامهای حضور آموزش موسیقی به سبک و سیاق غربی، بهویژه در حوزه موسیقی نظامی، با تلاشهای مسیو لومر فرانسوی فراهم شد که سایر حوزههای فعالیتهای موسیقایی مرتبط را نیز تحت تأثیر نسبی خود قرار داد. بر این اساس، در فصل سوم به تشریح و تبیین این جریان پرداخته شده است. در فصل چهارم، میزان تأثیر غرب بر نمایش ایران، که از قدمتی کهن برخوردار است، بررسی و مداقه شده است. با آغاز نمایشنامهنویسی به سبک و سیاق اروپایی در آثار افرادی همچون آخوندزاده و تبریزی و پس از ترجمه نمایشنامههای نویسندگان غربی، بهویژه مولیر، و سپس اجرای این آثار در تماشاخانه دارالفنون، که به تقلید از تماشاخانههای فرنگ ساخته شده بود، نخستین اقدامات به منظور اشاعه و گسترش نمایش به سبک غربی در پرتو حمایت ناصرالدینشاه انجام پذیرفت. از این رو، در فصل چهارم به صورت مبسوط واکاوی این امر مد نظر است. فصل پایانی به یکی دیگر از حوزههای هنری متأثر از سبکهای هنری غرب میپردازد. هنر نقاشی از دوره صفوی دستخوش تغییراتی- گاه بنا به علایق پادشاهان و گاه از سوی هنرمندان این عرصه- شد و این امر تا دوره قاجار ادامه یافت. با ورود به عصر ناصری، بنا به دلایلی همچون علایق مفرط شاه، حضور نقاشان اروپایی در دربار و حضور معلمان ایرانیِ فراگرفته فنون هنری غربی، بهویژه سبکهای ایتالیایی، این هنر روندی متفاوت را طی کرد؛ چنانکه افرادی همچون صنیعالملک و کمالالملک به تقلید نسبی از سبکهای غربی روی آوردند و بهتدریج آن را به سبکی غالب و رایج مبدل کردند.
نخستین رویاروییهای هنر عصر ناصری با هنر غرب (موسیقی، نمایش، نقاشی)، به قلم مصطفی لعل شاطری (پژوهشگر تاریخ هنر، دانشجوی دکتری تاریخ)، در قطع رقعی و 328 صفحه به قیمت 30000 تومان در مرداد ماه سال جاری از سوی انتشارات مرندیز منتشر و شده است.
نظر شما